معماری فولدینگ چیست ؟
تعاريف:
1 - فولد يعني چين و لايه هاي هزار تو
2- تا زدن ، پيچيدن ، به هم آميختن
اصول:
1- هر لايه در كنار يكديگر
2- همه چيز در كنار هم است .
3- هیچ انديشه اي بر ديگري ارجحیت ندارد .
4- تفسیری بالاتر و فراتر از دیگری نیست .
5- همه چيز افقي است.
6- عمود گرايي ، طبقه بندي و سلسله مراتب مردود است.
7- زير بنا و روبنا وجود ندارد.
مفاهيم :
1- فولدينگ ميخواهد ارزش منطق دو ارزشي را ديكانستراكت كند.
2- كثرت و تباين را جايگزين كند.
3- همانند ديكانستراكشن در پي از بين بردن مبناهاي فكري تمدن و بالاخص منطق مطلق و ريضي گونه مدرن است.
4- فولدينگ طرحي ضد دكارتي و ضد افلاطوني است.
پيدايش تاريخي:
فلسفه فولدينگ اولين بار توسط فیلسوف فقید فرانسوی ، ژیل دلوز مطرح شد و بحث آن در معماري از 1990 مطرح شد. خواستگاه فلسفه فولدينگ فرانسه و معماري فولدينگ در آمريكا بوده است.
معماران و نظريه پردازان فولدينگ :
1- پيتر آيزنمن
2- فرانك گهري
3- زاها حديد
4- فيليپ جانسون
5- بهرام شيردل
6- جفري كيپينز
7- گرگ لين
8- چارلز جنكز و ..
معماری فولدینگ یکی از سبک های مطرح در دهه پایانی قرن گذشته بود . فلسفه فولدینگ برای نخستین بار توسط فیلسوف فقید فرانسوی ، ژیل دلوز مطرح شد . وی همچون ژاک دریدا از جمله فلاسفه مکتب پسا ساختارگرایی محسوب می شود . دلوز نیز مانند دریدا اساس اندیشه خود را بر زیر سوال بردن بینش مدرن و مکتب ساختارگرایی قرار داد .
فلسفه دلوز ، یک فلسفه افلاطون ستیز و دکارت ستیز است . به عبارت دیگر می توان بیان نمود که فولدینگ یک طرح ضد دکارتی است . از نظر دلوز ، هستی از زیر بناهای عقل ریاضی استخراج نشده است . وی در کتاب معروف خود ، ضد ادیپ سرمایه داری و اسکیزوفرنی ( 1972) خرد مدرن را مورد پرسش قرار داد . از نظر دلوز ، خرد هر جایی است .
فلسفه فولدینگ منطق ارسطویی را نیز زیر سوال می برد . از نظر این فلسفه ، هیچ ارجحیتی در جهان وجود ندارد . زیر بنا و روبنا وجود ندارد . فولدینگ به دنبال تعدد است و می خواهد سلسله مراتب را از بین ببرد . این فلسفه در پی از بین بردن دو گانگی هاست .
فولد یعنی چین و لایه های هزار تو ، یعنی هر لایه در کنار لایه دیگر ، همه چیز در کنار هم است ، هیچ اندیشه ای بر دیگری ارجحیت ندارد ، تفسیری بالاتر و فراتر از دیگری نیست ، همه چیز افقی است . به عبارت دیگر فولدینگ می خواهد منطق دو ارزشی را دیکانستراکت کند و کثرت و تباین را جایگزین آن کند . فولدینگ هم مانند دیکانستراکشن در پی از بین بردن مبناهای فکری تمدن غرب و بالاخص منطق مطلق و ریاضی گونه مدرن است .
فولدینگ ، عمودگرایی ، طبقه بندی و سلسله مراتب مردود می داند و به جای آن افقی گرایی را مطرح می کند . از نظر فولدینگ همه چیز همسطح یکدیگر است . دلوز در کتاب خود به نام ، فولد ، لایبنیتز و باروک ( 1982 ) جهان را چنین تبیین می کند : " جهان به عنوان کالبدی از فولدها و سطوح بی نهایت که از طریق فضا ، زمان فشرده شده ، در هم پیچ و تاب خورده و پیچیده شده است . " دلوز هستی و اجزاء آن را همواره در حال شدن می بیند .
یکی از موارد کلیدی در مباحث مطرح شده توسط دلوز ، افقی گرایی است . دلوز به همراه یار همفکر خود ، فیلیکس گاتاری ، مقاله ای به نام " ریزوم " در سال 1976 در پاریس منتشر کرد . این موضوع در کتاب هزار سطح صاف ( 1980) به صورت کامل تر توسط این دو مطرح گردید . رزیوم گیاهی است بر خلاف سایر گیاهان ، ساقه آن به صورت افقی و در زیر خاک رشد می کند . برگ های آن خارج از خاک است . با قطع بخشی از ساقه آن ، این گیاه از بین نمی رود ، بلکه از همانجا در زیر خاک گسترش می یابد و جوانه های تازه ایجاد می کند .
این دو متفکر با مطرح نمودن بحث ریزوم ، سعی در بنیان فکنی اندیشه غرب کردند و اصول اولیه آن را زیر سوال بردند . از نظر آنها ، عقلانیت غرب به صورت سلسله مراتب عمودوار ، درخت گونه و مرکز مدار است .
بحث فولدینگ در معماری از اوایل دهه 1990 مطرح شد و به تدریج اکثر معماران نامدار سبک دیکانستراکشن مانند پیتر آیزنمن ، فرانک گهری ، زاها حدید و حتی معماران مدرنیست فیلیپ جانسون به این سمت گرایش پیدا کردند . از دیگر معماران و نظریه پردازان سبک فولدینگ می توان از بهرام شیردل ، جفری کیپینز ، گرگ لین و چارلز جنکز نام برد . همانند دیکانستراکشن ، خواستگاه فلسفه فولدینگ در فرانسه و معماری فولدینگ در آمریکا بوده است.
این معماران در کارهای جدید خود پیچیدگی را با وحدت یا تقابل نشان نمی دهند بلکه به صورت نرم و انعطاف پذیر ، پیچیدگی ها و گوناگونی های مختلف را در هم می آمیزند . این کار باعث از بین بردن تفاوت ها نمی شود . باعث ایجاد یک پدیده همگون یکپارچه نیز نمی گردد ، بلکه این عوامل و نیروها به صورت نرم و انعطاف پذیر در هم می آمیزد . هویت و خصوصیت هر یک از این عوامل در نهایت حفظ می شود مانند لایه های درونی زمین که تحت فشارهای خارجی تغییر شکل می دهند ، در عین این که خصوصیات خود را حفظ می کنند .
نظریه دیکانستراکشن جهان را به عنوان زمینه هایی از تفاوت ها می دید و این تضاد ها را در معماری شکل می داد . این منطق تضاد گونه در حال نرم شدن است تا خصوصیات بافت شهری و فرهنگی را به گونه ای بهتر مورد استفاده قرار دهد .
دیکانستراکشنیست ها عدم هماهنگی های درون پروژه را در ساختمان و سایت نمایش می دادند و این نقطه آغاز پروژه آنها بود . ولی آنها هم اکنون این تفاوت ها را در تقابل نشان نمی دهند ، بلکه آنها را به صورت انعطاف پذیری در هم می آمیزند و یک منطق سیال و مرتبط را دنبال می کنند . اگر در گذشته پیچیدگی ها و تضاد از دل تقابل های درونی پروژه بیرون می آمد ، در حال حاضر خصوصیات مکانی ، مصالح و برنامه به صورت انعطاف پذیری روی همدیگر تا می شوند ، در حالی که هویت هر یک حفظ می شوند . معماری فولدینگ در مقیاس شهری در جایی بین زمینه گرایی و بیان گرایی قرار دارد . فرم های انعطاف پذیر نه به صورت کامل هندسی هستند و نه به شکل دلبخواهی . در مقیاس شهر ، این لایه های تا شده و انعطاف پذیر نه نسبت به بافت مجاور خود بی تفاوت اند و نه مطابق با آنند ، بلکه از شرایط محیطی بهره می جویند و آنها را در منطق پیچ خورده و منحنی خود جای می دهند .
گرگ لین در تعریف معماری فولدینگ می گوید : " فولدینگ یعنی تلفیق نمودن عوامل نامربوط در یک مخلوط به هم پیوسته . "
در این رابطه می توان لایه های رسوبی در کوه ها را مثال زد که در اثر فشارهای درونی زمین روی یکدیگر خم شده و پیچ و تاب خورده اند . در عین این که هر لایه خصوصیات درونی خود را حفظ کرده است ، ولی با لایه مجاور خود درگیر شده و لایه ها به صورت انعطاف پذیری در کنار یکدیگر انحناء پیدا کرده اند .
معماری فولدینگ معماری نئو باروک نیز نامیده می شود . در معماری باروک ، سبک های یونانی ، رومی ، شرقی ، رومانسک ، گوتیک و کلاسیک روی یکدیگر تا می شوند و کالبد بنا و سطوح مواج دیوارها نسبت به شرایط انعطاف پذیرند . همانگونه که در معماری فولدینگ انعطاف پذیری احجام و سطوح مختلف توسط تکنولوژی جدید ، که همان رایانه است ، انجام می شود . تکنولوژی رایانه قادر است بین دو شکل ، شکل های میانی را برای انتقال نرم یکی به دیگری انجام دهد . این انتقال نرم مدت ها است که در فیلم های تبلیغاتی ، فیلم های ویدیویی و فیلم های سینمایی انجام می شود . در فیلم ویدیویی مایکل جکسون به نام سیاه و سفید ، تصویر صورت چند فرد مختلف که از نژادها ، رنگ ها ، جنسیت و سنین مختلف بودند گرفته شده بود و در مقابل چشمان حیرت زده تماشاگران تلویزیون ، تصویر یکی به دیگری تبدیل می شد ، بدون اینکه بیننده احساس کند که این لایه های بین دو صورت کاملا متفاوت به صورت تصنعی و یا ناهمگون به یکدیگر تبدیل می شوند .
در فیلم پایان گر 2 ( Terminator 2 ) نیز هنر پیشه ای که نقش منفی داشت می توانست کالبد خود را به صورت جیوه در بیاورد و همانند جیوه در هر شرایطی تغییر حالت دهد . در روی کف زمین به صورت یک کف پوش پهن شود و سپس از روی کف بلند شده و به صورت انسان و یا حالت های دیگر در آید . امروزه با استفاده از رایانه ، این انتقال و تغییر شکل به راحتی قابل اجرا است و معماران فولدینگ سعی می کنند که معماری را با علم روز همگون و همسو سازند .
در این رابطه بهرام شیردل در مصاحبه خود در مجله آبادی می گوید : " فکر من و همکارانم در معماری و شهر سازی ، قابل انعطاف کردن فضاها است به گونه ای که جوابگوی تفاوت های بی شماری باشد ،... همیشه معتقد بوده ام باید معماری جدیدی به وجود آید که با افکار و زندگی زمان خود انطباق داشته باشد و فرهنگ و تمدن موجود را غنی تر کند ... انسان با گذشت زمان افکار و خصوصیاتش تغییر می کند - بر عکس سایر جانداران - معماری هم باید تبع آن تغییر کند . "
پیتر آیزنمن به عنوان بانی طرح فلسفه فولدینگ در حوزه معماری واژه " Weak Form " یا " فرم ضعیف " را مطرح کرده است . فرمی که قابل انعطاف است و خود را با شرایط محیطی وفق دهد .همانطور که ژله با شکل ظرف خود تطبیق می یابد.
لذا فرم ها یا لایه های معماری فولدینگ ، در مجاور و همتراز یکدیگر به صورت انعطاف پذیر و در انطباق با شرایط کالبدی ، اجتماعی و تاریخی محیط در سایت قرار می گیرند .
آیزنمن در طرح خود برای مرکز گردهمایی کلمبوس ( 92-1990) موضوع اشاره شده ، در فوق را به صورت کالبد معماری نشان داده است . به طور کلی در اکثر شهرهای بزرگ آمریکا ساختمانی به نام مرکز گردهمایی وجود دارد . در این نوع ساختمان ها به صورت مستمر جلسات ، سخنرانی ها و نمایشگاههای مختلف از طرف اصناف ، سازمان ها و نهادها گوناگون که موقعیت محلی ، ملی و یابین المللی دارند برگزار می شود .
مرکز گردهمایی کلمبوس در شمال مرکز شهر کلمبوس و در واقع در مرز بین مرکز شهر و قسمت شمالی شهر قرار دارد . در سمت غرب ساختمان ،های استریت که یکی از دو خیابان اصلی شهر است عبور می کند و از جنوب تا شمال و مرکز شهر را به یکدیگر متصل می کند . از سه طرف دیگر سایت ، بزرگراههای سرتاسری و خطوط راه آهن عبور می کنند و پل های چند طبقه متعدد در اطراف سایت این خطوط را به یکدیگر متصل کرده است . به عبارتی در غرب سایت مهم ترین مسیر ارتباطی محلی و داخل شهری ، و در سه طرف دیگر سایت خطوط ارتباطی داخل و بین شهری قرار دارد .
تصمیمات اتخاذ شده و یا اطلاعات کسب شده در گردهمایی های داخل این ساختمان از طریق خطوط تلفن ، فاکس و اینترنت و همچنین مطبوعات و رسانه های مختلف به سراسر کشور منتقل می شود . لذا از یک طرف این ساختمان مرکز تبادل اطلاعات است و لایه های مختلف از این مرکز این اطلاعات را به مناطق مختلف منتقل می کنند . از طرف دیگر این مکان مرکز خطوط ارتباطی محلی و بین شهری است و لایه های مختلف راه های ارتباطی از چهار طرف این ساختمان عبور می کنند .
آیزنمن این جند لایگی خطوط اطلاعاتی و راه های ارتباطی در عصر ابر رسانه ها را در ساختمان خود به صورت کالبدی به نمایش گذارده است . لایه های مختلف ساختمان خود به صورت کالبدی به نمایش گذارده است . لایه های مختلف ساختمان در حالت افقی ، به صورت همتراز و با موقعیت همسان در کنار یکدیگر قرار گرفته اند و مجموع این لایه ها کلیت واحدی را به نام مرکز گردهمایی کلمبوس تشکیل داده اند .
نکته حائز اهمیت دیگر در طرح آیزنمن این است که ساختمان دارای یک دوگانگی در مقیاس است که به هر دو آنها بدون ارجحیت یکی بر دیگری توجه شده است . یکی مقیاس بزرگ شهر است و از دید داخل برج های مرتفع مرکز شهر ، این ساختمان مقیاسی در حد بزرگراههای اطراف خود دارد . همچنین از دید عابر پیاده در مجاور خیابان اصلی شهر ، مقیاس ساختمان خرد شده و مقیاس آن در حد مقیاس نسبتا کوچک ساختمان های محلی اطراف خیابان است .
یکی دیگر از پروژه های جالب توجه در این سبک ، سرنگون ساختن برج سیرز در شهر شیکاگو توسط گرگ لین است .
برج سیرز ، به ارتفاع 110 طبقه مرتفع ترین ساختمان ساخته شده به سبک مدرن است . این ساختمان توسط شرکت معتبر S.O.M بین سالهای 74-1970 ساخته شد . مهندس معمار آن بروس گراهام و مهندس سازه آن فضلور خان - پاکستانی تبار - بود .
این ساختمان نماد و نمودی کامل از سبک مدرن و اندیشه مدرن است . نمای خارجی برج تماما با شیشه هایی به رنگ برنز و آلومینیوم سیاه رنگ پوشش شده است و می توان آنرا دنباله شیوه میس وندروهه و شعار کمتر بیشتر است دانست . این برج از نه مکعب مستطیل چسبیده به هم تشکیل شده که به صورت سلسله وار هر کدام تا ارتفاع معینی بالا می روند . دو مکعب مستطیل آخر به ارتفاع 443 متر می رسند . فضلور خان برای هر مکعب مستطیل 25 ستون فلزی در نظر گرفت . لزا برج سیزر از نه لایه - مکعب مستطیل - و هر لایه از 25 لایه - سیستم سازه - تشکیل شده است . گرگ لین در پروژه خود - به صورت نمادین - با تبر ، تیشه به ریشه این نماد مدرنیته و معماری مدرن زد و عمود گرایی را به افقی گرایی تبدیل کرد ..
برج سيرز يکي از بلندترين ساختمانهاي دنيا در شهر شيکاگو است که در زمان احداثش رتبه اول را در ارتفاع داشته است.
اين برج در سال 1973 به بهره برداري رسيد و فقط سه سال در دست ساخت بوده است.
1- اين برج با صد وده طبقه ،1.450 فوت (443 متر) ارتفاع دارد ، يعني هر طبقه تقريبا” چهار متر . در بالاي اين ساختمان دو آنتن نصب شده است که با طول اين آنتن ها ارتفاع به 1.730 فوت (520 متر) افزايش پيدا مي کند.
2- اسکي ديک ( Skydeck) که محلي براي بازديدکنندگان مي باشد و طبقه 103 ميباشد 1.353 فوت (412 متر) از سطح زمين ارتفاع دارد.
3- پائين ترين طبقه اين بنا 43 فوت ( 13 متر ) زير خيابان فرانکلين قرار دارد.
4- مجموع وزن سازه هاي اين برج 222.500 تن ( 445.000.000 پوند) يا 201.849.000 کيلوگرم مي باشد.
5- ارزش بناي برج سيرز متجاوز از 150 ميليون دلار است.
6- فضاي داخلي اين برج معادل 75 زمين فوتبال است.
7- سازه جداگانه در آن ساخته شده که مساحت هر کدام از اين سازه ها 75 در 75 فوت است.
در يک روز آفتابي از اسکي ديک قابليت ديدن چهار ايالت آمريکا ( ايلي نويز ، اينديانا ، ويسکونسين و ميشيگان ) وجود دارد . به عبارتي قدرت ديد تقريبا” 40 الي 50 مايل ( 65 الي 80 کيلومتر) مي باشد.
8- متوسط نوسان برج از مرکز اصلي آن تقريبا” 6 اينچ (152 ميليمتر) مي باشد.
9- اين برج از تقريبا” 16.100 پنجره برنزي رنگ پوشيده شده است.
10- ماشين شيشه شور اوتومات که بر روي بام سوار شده اند تمامي اين 16.100 شيشه را تميز مي کنند.
11- آسانسورهاي اين برج با سرعت 1.600 فوت (488 متر) در دقيقه کار مي کنند که جزو سريعترين ها در جهان مي باشند.
12- در داخل برج 25.000 مايل ( 40.223 کيلومتر ) کابل الکتريکي به کار رفته است.
13- تقريبا” چهل وسه هزار مايل ( 69.200 کيلومتر ) کابل تلفن درون بنا کشيده شده است.
14- برج سيرز براي حضور بيش از دوازده هزار نفر ساخته شده است.
15- روزانه قريب به 25 هزار نفر وارد اين برج مي شوند.
16- هر ساله نزديک به يک ونيم ميليون توريست نيز از اسکي ديک ديدن مي کنند.
جالب است اين مطالب را هم در مورد اين برج بدانيد که :
ساخت هر کدام از سازه هاي اين برج به مرور زمان يکي پس از ديگري متوقف شده و اين مساله شکل خاصي را که مشاهده مي کنيد به برج داده است.
به اين دليل که اين ساختمان مسکوني نيست و قابليت اداري دارد، تالار ورودي اين برج همانند فرودگاه شامل دستگاههاي پيشرفته بازرسي است تا هيچگونه خطري ساختمان و کارکنان آن را تهديد نکند.
حراست در زيرزمين اين برج نيز بسيار پيشرفته است ، زيرا در هر ساعت تعداد بالائي از کاميون ها در اين طبقه بارگيري مي کنند.
اين برج صد وچهار آسانسور دارد که آسانسور اصلي اين ساختمان در هر ثانيه دو طبقه بالا و پائين مي رود.
در اين ساختمان 22.232 پله و بيست هزار آب فشان سقفي وجود دارد.
معماري ارگانيك نام ديگري است كه مي توان به معماري فولدينگ داد زيرا ساختمان هاي ساخته شده به اين سبك با توحه به شرايط محيطي شكل مي گيرند وگسترش مي يابند .
تا كنون در ايران هيچ ساختماني به سبك فولدينگ ساخته نشده است ولي مثال نزديك به ان را مي توان به راسته هاي بازار قديم بيان كرد. فولدينگ يك روند شكلي است كه براي ربط عناصر ناهمخوان و مختلف در يك ناحيه يا ساختمان در يك تركيب چند لايه اي و پيوسته صورت مي گيرد.
اين شيوه يك طرح نظري نيست.در سطح عملي ،فولدينگ ميتواند در مورد مسائل گوناگون طراحي به كار رود.از جمله مواردي كه در آن عناصر مختلف براي متصل شدن به هم به روشي نيازمند هستند كه در آن درز يا شكاف وجود نداشته باشد.
فولدينگ به دو دليل عمده مي تواند سبك قابل قبول باشد:
نخست آنكه مبتني بر علم گرافيك جديد است و زيبا شناسي دكانستراكتيويست نتايج شكلي جديدي به دست مي دهد و همچنين عمليات گرافيكي را با هم تركيب كرده و به صورت تركيب هاي غير قائم در مي آورد.
فولدينگ به عنوان يك چهار چوب فلسفي ماهيت معماري را روشن و آشكار مي كند.اين نه به عنوان پديدهاي كاملا تصميم گرفته شده و اتفاقي،بلكه خود امري بديهي است همانگونه كه امور بي نظم و بي هدف با پديدهاي اتفاقي تفاوت دارد.معماري فولدينگ با شكلهاي كاملا اتفاقي متفاوت است.
شرايط معماري به صورتي است كه نه شكل به صورت كامل تصادفي است و نه به طور ذاتي داراي معناست بلكه اين نوع معماري را مي توان اساسا به عنوان (شبه تصادف)تلقي كرد.
كساني كه مجله فولدينگ در معماري دوره 63 را مطالعه كرده اندممكن است
. اصلاحات فني همچون نقطه انعطاف،هندسه توپولوژي و علاقه به شبكه هاي فولد دلوز را بخاطر داشته باشند.
استدلال ما از فولدينگ چيزي شبيه اين موضوع است:معماري پست مدرن يك واكنش در برابر معماري مدرنيسم بود.
در اين مباحث كار معمار به كارگيري (ناهماهنگي هاي ناهموار)-كلاژ است.اثر بايستي به صورتي كه ممكن است، هم به لحاظ فرم ناهمگون و هم در ظاهر شكسته شده باشد.
انتقاداتي كه عليه معماري دكانستراكتيويست صورت گرفت با نظر ها و ادعاهاي لين باعث شد كه او فولد را جاگزين شكلي براي كلاژ پيشنهاد كند.در نظر او اين جايگزيني ،جهت يكپارچه كردن عناصر نامرتبط و برنامه طرح در يك تركيب چندگانه انعطاف پذير و هماهنگ صورت مي گيرد.
ماهيت فولدينگ بر اين نظريه ها استوار است كه به طور غير پيوسته عمل مي نمايد ولي يك طريقه پيوسته بهتر از طريقه ناسازگار است.اين نكته مي تواند ادعاي لين را مبني بر به كار بردن هندسه توپولوژيك براي خلق سطوح تا شده كه ناپايدار و انعطاف پذير هستند حاصل نمايد.
طرح مركز انجمن نارا در ژاپن طرح بهرام شيردل نمونه اي از شواهدي بر معماري فولدينگ مي باشد همچنين مي توانيم به طرح پارك ربستاك پيتر آيزنمن كه يك طرح مسكن شهري در فرانكفورت است اشاره كنيم.
در طراحي فولدينگ،سطح ساختمان خود را براي انواع جديدي از بيان آزاد مي نمايد ولي بدون پيچيدگي كه مقياس انساني را از دست داده و نتيجه آن شبيه به مونومان هاي مدرنيسم مي شود.
ويژگيهاي معماري فولدينگ:
1- لايه لايه بودن (چند لايگي) با حفظ ماهيت هر لايه و قرارگيري لايهها در كنار هم
2- افق گرايي و همترازي لايهها
3- فرمهاي قابل انعطاف و قابل تطبيق با شرايط محيطي سايت (week form ومعماري ارگانيك
4- در اين نوع معماري تباينهايي مانند تقارن، عدم تقارن و... به چشم ميخورند اما اين تضادها به نسبت ديكانستراكشن منعطفترند و در هم ميآميزند.
مقايسه ی معماري ديكانستراكشن و فولدينگ
شباهتها
1 -در بسياري از جهات (تقريباً در همهي موارد) ديكانستراكشن و فولدينگ در فلسفه مشابه هستند، و در واقع فلسفهي فولدينگ كاملاً نشئت يافته از فلسفهي ديكانستراكشن است. كثرت معاني و عدم ارجحيت در تقابلها در هر دو فلسفه وجود دارد، اما در فلسفهي فولدينگ تضادها با انعطاف بيشتري در كنار هم قرار ميگيرند .
2 -هم در معماري فولدينگ و هم معماري ديكانستراكشن، هدف اصلي پاسخگويي به قرائتها و تفسيرهاي مختلف از طرح است .
3 -در معماري فولدينگ لايهها ضمن قرارگيري در كنار هم ماهيت خود را حفظ ميكنند (درهم فرو نميروند) همان طور كه در معماري ديكانستراكشن احجام، اشكال، سطوح و... ماهيت خود را حفظ مي كنند .
4 - هر دو سبك معماري فولدينگ و ديكانستراكشن با الگوبرداري از علم روز، فرمهايي را به وجود مي آورند
تفاوتها
1-در معماري ديكانستراكشن تضادها و تباينها در معماري به صورت مجزا شكل مييابند، اما در معماري فولدينگ هر چند اين تضادها شكل مييابند اما اين تضادها به صورت انعطافپذيري در هم ميآميزند. به عنوان مثال با استفاده از يك عنصر واسطه اين تباينها در هم ميآميزند. (دقت داريم، چه در معماري فولدينگ و چه در معماري
ديكانستراكشن اين كه ميگوييم تضاد به مفهوم ارجحيت يك عنصر در مقابل عنصر متضاداش نيست بلكه به معناي كاربرد همزمان هر دو عنصر متضاد در طرح است.) (اگر درست فهميده باشيم.
2- در معماري فولدينگ به نسبت معماري ديكانستراكشن توجه بيشتري به افق گرايي و هم ترازي است.
3- در معماري فولدينگ به محيط اطراف سايت همزمان هم توجه ميشود و هم در بعضي قسمتهاي همان سايت توجه نميشود، به عبارت ديگر بعضي قسمتهاي يك طرح، طراحي ارگانيك دارد و بعضي قسمتهاي همان طرح، طراحي ارگانيك ندارد.
اما اين توجه به طراحي ارگانيك در معماري فولدينگ از معماري ديكانستراكشن بيشتر است (اگر درست فهميده باشيم.
فرانك گهري
به طور کلی در کارهای گری نوعی گرایش مجسمه سازانه را میتوان مشاهده کرد چه در توسعه خانه همسرش ۱۹۸۷ تا موفقترین کارش در سبک فولدینگ که موزه هنرهای معاصر بیلبائو است.
او معتقد است:
من آثار هنرمندان را نگاه میکنم و هنر را به مثابه وسیلهای برای الهام خودم میپندارم و سعی میکنم تحت تأثیر هیچ فرهنگی نباشم در هر کارم روشهای جدید را جستجو میکنم. برای من قانون و قاعده محدود کننده وجود ندارد و اصولا مرزی بین درست و نادرست نمیدانم.
گری از پیشگامان عرصه معماری فولدینگ میباشد .ما به ازای علمی زبان معماری فولد، نظریات بحران و تداوم است. بحران یا فروپاشی در تبدیل سریع ازحالتی به حالت دیگر، مانند آب به یخ یا بخار، تجلی میکند. بحران یا به دو پاره شدن میانجامد یا به پیچیده شدن، در هم فرو رفتن و در هم تنیدن که مضمون معماری فولد است.
در این معماری که گویی در حال فرو ریختن و کج شدن است، ترتیب پلان، نما و مقطع با هم اشکال ابهام آمیزی همانند کریستالها میآفرینند.
این بازی را گری با در هم ریختن زبانهای مختلف معماری و ترکیب آنها آغاز کرده است. در بنای موزه ویترای او در وایمار آلمان، که در کارهای آیزنمن تأثیرگذاشت، اجزای معماری مکعبهای در هم تنیده و دفرمه و کج و کوژند. از همین رو بعضی معماری او را جانور گونه و کرم گونه نامیدهاند.
در کل میتوان گفت معماری گری یک معماری شخصی و غیر تقلیدی است و بدون برنامه خاص و یک نوع عدم قطعیت در اکثریت پروژههای گری دیده میشود.